سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوردن از سرِ سیری، خواب بی شب زنده داری، خنده بی [مایه] شگفتی، ناله و مویه بلند به هنگام مصیبت، و بانگ نای در نعمت و شادمانی، نزد خدا سخت ناپسند است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

صفحات اختصاصی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :23
کل بازدید :172443
تعداد کل یاداشته ها : 144
103/2/7
3:27 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
علی اژیر[315]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی مهربانترین پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار شین مثل شعور کانون توحید زازران لحظه های آبی دلنوشته های قاصدک گل رازقی سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani دختر بهار اظهر من الشمس ♫♪زیبـــاے مُرداب،دختر ِ اِحْساسـ ♪ ♫ علی اصغربامری (✿◠‿◠) کــــــــلبه ← اف1 .•°* upturn یعنی تغییر مطلوب نظرمن افســـــــــــونگــــر جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام عصر پادشاهان سایه لنگه کفش مهندس محی الدین اله دادی .عاشق خدا . هم نفس ««««« شب های تهران »»»»» اشک شور پیام حشمتی نشریه حضور نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی رقصی میان میدان مین سیب سبز شوروشعور عشق کانون فرهنگی شهدا ****شهرستان بجنورد**** مشاور به خوبی فکر کن ... نبـ ـ ـ ـض ِ قلـــ م ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر ثریای کویر ایران سارا احمدی رضویّون - دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد .: شهر عشق :. پیامنمای جامع رویاهای خیس اردبیل بهشتی پنهان بوی سیب بود نبود طریق یار ریحانه وبلاگ گروهیِ تَیسیر گیسو کمند حق وباطل تیغی دولبه شهادت به روز مهاجر مطالب جالب ابـــــــــــرار محمدمبین احسانی نیا علمدارمظلوم ستاره سهیل اندیشه های من عاشقتم فلانی یاد نیما * لـحـظــــه هــای بــارانی * خون شهدا دلداده شبستان سربازی در مسیر یکی هست تو قلبم.... برادران شهید هاشمی شهیدشاعری یاور مهدی * پا توی کفش شهدا عشق ترانه ی زندگیم (Loyal) Manna امام زمان ♥Deltangi سیاه مشق های میم.صاد علمدار بصیر بهشت بهشتیان اواز قطره یه دختره تنها پسران علوی دختران فاطمی رونوشت /سرنوشت.زارچ/سرچشمه فضیلت ها/یادداشت های احمد ترابی زارچی خنده بازار جیغ بنفش در ساعت 25 عاشقانه ... و همچنین گزیده ای از اشعار پسانیمایی ستاره طلایی همه هستیم جوان امروزی عمار گروه اینترنتی جرقه داتکو دل خوش ایران مارکت قرار عاشقی نهِ/ دی/ هشتاد و هشت من،منم.من مثل هیچکس نیستم شاخآبه عشق .:شاه تورنیوز-shahtor.ir-شاه تور:.جدید93|عکس جدید93 غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... #LOVE ME# این گونه باشیم... دل نواز *(: دنـیــــای مـــــــن :) * جنبش وبلاگی حمایت از شیعیان مظلوم شهرهاى نُبّل و الزّهراء سوریه ...این نیز بگذرد ... راه کمال تنهایی....... شادِ شاد راهی برای رسیدن لطف رحمان اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما... کنیز مادر طوبای محبت نوری چایی_بیجار xXx عکسدونی xXx نمی دونم بخدا موندم هیئت واژه های باران تینا!!!! مهربانی احساس رویایی سوادکوهی ریکا بچه هیات یا زهرا (س) عرفان وادب خیارج سرای من است منتظران مهدی(عج) مروارید ولایت عمو همه چی دان فرهنگی خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا مهدی یاران حجاب گوهر ناب اجتماعی بهار عشق http://saman1348.blogfa.com/ أنامدیون الحسین ع کیمیای ناب حرفهای یک مسلمان ای دریغااااااااا خاکریز ولایت خودم وخودش ادبیات عدالت جویان نسل بیدار جنبش اینترنتی حمایت از تولید ایران وبلاگ شخصی مرتضی صادقی مرامنامه عشاق ghamzade از جانبازی تا شهادت Ahorayearyaii دیار برف چه زیباست با او بودن مذهبی-سیاسی-فرهنگی عشق پنهان وکیل دادگستری و مشاور حقوقی کوثر ولایت اهنگ جدید زازران سرگرمی برای شما vagte raftan شایگان♥®♥ ایران قدیم مناجات با عشق فهادانــ *کوچه پس کوچه های رفاقت* بیاببین چیه؟ از یک انسان صداقت دیدبان اینترنتی معرکه همون قلقلک فقط من برای تو کسب در آمد آسان از اینترنت هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه ME&YOU کهکشان به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید آنتی شیطان راه آسمان Crazy Scientist سه ثانیه سکوت شهدا شرمنده ایم جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده آبی دلان عشق4 حلما قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی وب رسمی روستای تبادکان fazestan راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد عکس متحرک و انیمیشن حیوانات، گیاهان، کودکان، بالن، گوشی، پرندگان نماسازان سحر تبادل لینگ تفریح و سرگرمی ولایت خاطرات دانشجویی وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان سرو roya مجله شبانه باشگاه خبرنگاران جوان درباره ی رپ و دوست شدن با شما تینا عاشقانه/ترفندسیمکارت/طنز نرگس موسوی به رنگ نیلی سکوت باران دوست خوب قرارمون تو آسمون /*بلند صلوات*\ ورود ممنوع سنگر بندگی دهکده کوچک ما جزتو

13 رجب از راه رسید تولد مولود کعبه شاید خیلی ها نداند یا نمیدانم هر چه هست این را وقتی که پدر شدم فهمیدم که وقتی پسرم چند دقیقه ای دیر از سرویس میرسید یا برای انجام کاری بیرون میرفت از زمانی که باید بر می گشت  نیم ساعت   میگذشت چه دل شوره اضطرابی کل مرا می گرفت و این را هم میدانم اصلا قابل قیاس نیست از لحاظ زمان و مکان دوران دفاع مقدس کجا الان کجا ولی هر چه که هست این را با تمام وجود لمس کردم که به خون خودشان قسم به احترام پدرانی که حتی برای به دنیا امدن فرزندانشان نیامدن و تمامی پدران مادران شهدا لحظه ای حتی لحظه ای بخواهیم از راه شهدا که در وصیت نامه ای اکثرا شهدا ذکر کرده اند پیروی از ولایت دنبال رو راه شان نباشیم ان دنیا را که نداریم این دنیا هم باید شرمنده انها باشیم کدام محله ای را سراغ دارید که کوچه ای باشد نام شهیدی بر ان نباشد چگونه می توان در این دنیا در این کشور عزیز مان ایران اسلامی زندگی کنیم قدر منزلت انها را ندانست با بچه ها نشسته بودیم تو پادگان امام حسن ل 27 بعد از جنگ بود که یکی از بچه ها امد توی اطاق با خنده گفت خیالم راحت شد بلاخر خانه ای با هر مکافات بود خریدم با وام از این حرف ها ریختیم سرش که شیرینی خانه را بده رفیم در یکی از محلات نزدیک بازار دیدیم کل خانه پنجاه شصت متر در حیاط باز کردیم دیدیم دوتا اطاق یک پایین یک اطاقم روی ان اطاق پایین خواستیم بریم داخل سرمان گیر میکرد یکی از بچه ها که دستی هم در بنایی داشت لخت شدیم کف اطاق کندیم یک ده بیست سانتی رفتیم پایین بعد روی ان را با موزائیک پوشاندیم خلاصه دستی به سر روی خانه کشیدیم امدیم بیرون ان روز همگی مان فهمیدیم که مجید دیگر ماندنی نیست مخصوصا چند وقتی هم از شهادت یار با وفایش علی اقهم می گذشت همان روز دلمان ریخت باور کنید همان چند تار نازکی هم که شاید او را به این دنیا وصل کرده بود ان روز پاره شد ان روز گذشت یادم نیست از کدام شهر بود داشتم با پرواز برمیگشتم صبح زودم بود وارد هواپیما که شدم روزنامه ای را بر داشتم که دیدم عکس مجید زده که علمدار گروه تفحص لشگر 27 محمد رسول الله ص به خیل یاران شهیدش پیوست بغص گلویم را داشت خفه میکرد اخه خدا این چه رسمی است ولی امروز که سخنان مقام معظم رهبری را در حرم مطهر بنیان گذار جمهوری اسلامی گوش میدادم که همش درس و تذکر برای ما و مشت محکمی برای دشمنانمان بود تاکید ایشان در اشرافی گرایی تجمل گرایی و جمع کردن مال دنیا درست که به مسولین بود ولی برای تک تک ما هم در حد خودمان همین است اهمیت موضوع جدای اینکه در قران و احادیث معتبر امده که جب دنیا راس کل خطاهاست معظم له ان را سدی دانسته که برای رسیدن به قله های افتخار و سازندگی دانسته و مانع بزرگی برای مسولین دنیا و دنیا پرستی را دانسته پس دیگه خط و راه را روشن کردن اینکه بعضی ها تا می گفتی اخه برادر من نباید که نمیگذاشت حرف از دهان ادم در بیاد زود میگفت لابد فلان نه اقا خدای نکرده اگر از راه نا مشروع باشد که وای به حالمان از راه حلال هم که باشد تعارف هم که نداریم غیر ممکنه که بعضی ثروت ها از راه حلال بتواند انقدر باشد که ندانی چی داری نمونه اش را شاید بارها دوستان دیده باشند و خود شاهد بودم لاعقل چند موردش که سالیان سال که اقا مگه میشه یکدفع این همه ثروت و دفاع میشد که چرا نمیشه و دلیل هم بر حال افراد بود که تجسس هم که حرام در امور زندگی افراد سالها میگذشت شاید برای خود ما هم کم کم جا می افتاد که فکر بد کردیمک بریم یک حلالیت بطلبیم که یکدفع تقش در می امد و مابقی ماجرا این روزی حلال خود نعمتی است اصلا پدر مادر خوب دوست خوب هر چیزی خوب از طرف پروردگار جز روزی های حلالیست که برای بندگانش در نظر دارد ما به عنوان پدر مسولیم که در در اوردن روزی حلال نهایت دقت را بکنیم که الحمدالله غیر از این هم نیست اری امروز روز پدر است بیاد تمام پدرانی که از پا افتادن تا من و تو الان سر پا باشیم در هر محله ای خانواده شهدا هستن این وظیفه ای ماست رسیدگی و سر زدن به این نور چشم تمام ملت ایران نباشد در جایی خانواده شهیدی باشد اهل محل از او غافل باشند البته جوانهای هر محل که خدا خیرشان بدهد واقعا سنگ تمام میگذارند یکی از دوستان که جانباز هم هست تعریف میکرد میگفت یک شب دیر رسیدم خانه معمولا هم نزدیک خانه که میشد زنگ میزد یکی از فرزندانش می امد سر کوچه خرید یا وسیله ای بود میبرد یک شب دیر رسید گفت بچه ها هم که خواب بودن می گفت رسیدم سر کوچه خلوت گفتم خدایا چطور وسایل ببرم که دیدم یک بنده خدای داره میاد رسید به من دیدم هم سن پسرم هم هست نشناختم جوان خوش تیپ و لباس نگذاشت من حرف بزنم زد زیر وسایل منو بلند کرد صاف برد درب منزل کمک خودم کردو تشکری کردم گفتم زحمت کشیدید گفت دیدم ان جوان از ته دل انقدر که این بنده خدا میگفت اشگ پر شد تو چشمام ان جوان گفت نه بابا چه زحمتی من اکثر شب ها می بینم شما می ایید بچه ها می ایند کمک همش منتظر این لحظه بودم در تصور خودم می گفتم یعنی میشه یکبارم من برم جای پسرش کمکش کنم اقا شما حق دارید به گردن منو امثال من دیگه نمیدانم چی بگم فقط بدانیم که تا زمانی که حافظ ارزش هایمان امیزهای دینی و پرورشی خود باشیم احترام به پدر و مادر که اهمیت فراوان ان ذکر شده است بی چون چرا و وو را حفظ کنیم معطمعنا این دنیا و ان دنیا را بیمه کردیم و باعث سر بلندی ایران اسلامی نیز میشویم /شادی ارواح طیبه اس شهدا امام شهدا صلوات /علی اژیر


91/3/15::: 7:35 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ با مابجز اسراربیداری نگفتن بیدارمان کردنندو خود در خاک خفتند
+ بامابجز اسرار بیداری نگفتن بیدارمان کردن وخود در خاک خفتند
+ عاقبت یک کاروان مارانبرد ماندیم وقسمت بدیدارش نشد
+ مسولیت مامسولیت تاریخ است.بگذارید بگویند حکومتی بعاز حکومت حضرت علی ع بود به اسم حکومت خمینی که با هیج نا حقی نساخت تا سرنگون شد ما از سرنگون شدن نمی ترسیم از انحراف می ترسیم . (سردار شهید غلامعلی پیجک)
+ گاهی با یک قطره لیوانی لبریز میشود..گاهی با یک کلام قلبی اسوده وارام میشود..گاهی با یک کلمه یک انسان نابود میشود..گاهی با یک بی مهری دلی میشکند...مراقب بعضی یک ها باشیم هر چند ناچیزند..
+ یادپاییز یعنی بوی مهرومدادشکسته وزنگ تفریح..یعنی لی لی راه مدرسه با مغنه صورتی..یاد پاییز یعنی تو نیستی یعنی دلم تنگ است یعنی من اینجا و تو انجانیمکت های دنیا را چقدر دور از هم چیده اند....
+ یادم باشد زیبایی های کوچک را ببینم حتی اگر میان زشتی های بزرگ باشد..یادم باشد دیگران دوست بدارم انگونه که هستند نه انگونه که من می خواهم ....
+ واردمحوط میشوی ومینگری به عکسها.همه لبخدبرلب دارند.دردل می خوانی.(مست ازخانه برون تاخته ای یعنی چی؟نبایدفراموش کنی که اینجا نمایشگاه عکس نیست .گلزار شهداست.وهرچه می بینی گل است گل.با دیدن امدن کاروانی از الست وقیافه های معصوم برای چندمین بار زمزمه می کنی .به هرکس قسمتی دادی خدایا شهادت میشد ای کاش قسمت ما.ارام ارام از کنار مزارشان می گذری ودلت به حال گذشته ات میسوزد.وحسرت جا ماندن می خوری.....
+ باسلام با موضوع محمد ص خورشید عالم تاب به روزام تشریف بیارید .با تشکر ./ان سالهای دوست داشتنی
+ بعد از کلی التماس کردن بلاخر پدرومادرم راضی کردم برای رفتن به جبهه.حالا مانده بود سن کم ان روزها سال 60 متولدین سال 45 بزور میبردن ما 47 بودیم .خلاقیت کردیم عدد پنج نوشتم روکاغذ با قیچی دورش بریدم تا کوچک شد گذاشتم رو عدد 7 شناسنامه شدم متولد 1345 رفتم سپاه .مسول اعزام شهید چیذری بود تا کپی گرفت خندید گفت این مسول ثبت عددی نوشته 1345 ولی حروفی یادش رفته بنویس 135 که تاز فهمیدم چیکار کردم.../