سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شکیبا پیروزى را از کف ندهد اگر چه روزگارانى بر او بگذرد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

صفحات اختصاصی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :10
کل بازدید :172387
تعداد کل یاداشته ها : 144
103/2/5
4:19 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
علی اژیر[315]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی مهربانترین پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار شین مثل شعور کانون توحید زازران لحظه های آبی دلنوشته های قاصدک گل رازقی سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani دختر بهار اظهر من الشمس ♫♪زیبـــاے مُرداب،دختر ِ اِحْساسـ ♪ ♫ علی اصغربامری (✿◠‿◠) کــــــــلبه ← اف1 .•°* upturn یعنی تغییر مطلوب نظرمن افســـــــــــونگــــر جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام عصر پادشاهان سایه لنگه کفش مهندس محی الدین اله دادی .عاشق خدا . هم نفس ««««« شب های تهران »»»»» اشک شور پیام حشمتی نشریه حضور نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی رقصی میان میدان مین سیب سبز شوروشعور عشق کانون فرهنگی شهدا ****شهرستان بجنورد**** مشاور به خوبی فکر کن ... نبـ ـ ـ ـض ِ قلـــ م ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر ثریای کویر ایران سارا احمدی رضویّون - دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد .: شهر عشق :. پیامنمای جامع رویاهای خیس اردبیل بهشتی پنهان بوی سیب بود نبود طریق یار ریحانه وبلاگ گروهیِ تَیسیر گیسو کمند حق وباطل تیغی دولبه شهادت به روز مهاجر مطالب جالب ابـــــــــــرار محمدمبین احسانی نیا علمدارمظلوم ستاره سهیل اندیشه های من عاشقتم فلانی یاد نیما * لـحـظــــه هــای بــارانی * خون شهدا دلداده شبستان سربازی در مسیر یکی هست تو قلبم.... برادران شهید هاشمی شهیدشاعری یاور مهدی * پا توی کفش شهدا عشق ترانه ی زندگیم (Loyal) Manna امام زمان ♥Deltangi سیاه مشق های میم.صاد علمدار بصیر بهشت بهشتیان اواز قطره یه دختره تنها پسران علوی دختران فاطمی رونوشت /سرنوشت.زارچ/سرچشمه فضیلت ها/یادداشت های احمد ترابی زارچی خنده بازار جیغ بنفش در ساعت 25 عاشقانه ... و همچنین گزیده ای از اشعار پسانیمایی ستاره طلایی همه هستیم جوان امروزی عمار گروه اینترنتی جرقه داتکو دل خوش ایران مارکت قرار عاشقی نهِ/ دی/ هشتاد و هشت من،منم.من مثل هیچکس نیستم شاخآبه عشق .:شاه تورنیوز-shahtor.ir-شاه تور:.جدید93|عکس جدید93 غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... #LOVE ME# این گونه باشیم... دل نواز *(: دنـیــــای مـــــــن :) * جنبش وبلاگی حمایت از شیعیان مظلوم شهرهاى نُبّل و الزّهراء سوریه ...این نیز بگذرد ... راه کمال تنهایی....... شادِ شاد راهی برای رسیدن لطف رحمان اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما... کنیز مادر طوبای محبت نوری چایی_بیجار xXx عکسدونی xXx نمی دونم بخدا موندم هیئت واژه های باران تینا!!!! مهربانی احساس رویایی سوادکوهی ریکا بچه هیات یا زهرا (س) عرفان وادب خیارج سرای من است منتظران مهدی(عج) مروارید ولایت عمو همه چی دان فرهنگی خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا مهدی یاران حجاب گوهر ناب اجتماعی بهار عشق http://saman1348.blogfa.com/ أنامدیون الحسین ع کیمیای ناب حرفهای یک مسلمان ای دریغااااااااا خاکریز ولایت خودم وخودش ادبیات عدالت جویان نسل بیدار جنبش اینترنتی حمایت از تولید ایران وبلاگ شخصی مرتضی صادقی مرامنامه عشاق ghamzade از جانبازی تا شهادت Ahorayearyaii دیار برف چه زیباست با او بودن مذهبی-سیاسی-فرهنگی عشق پنهان وکیل دادگستری و مشاور حقوقی کوثر ولایت اهنگ جدید زازران سرگرمی برای شما vagte raftan شایگان♥®♥ ایران قدیم مناجات با عشق فهادانــ *کوچه پس کوچه های رفاقت* بیاببین چیه؟ از یک انسان صداقت دیدبان اینترنتی معرکه همون قلقلک فقط من برای تو کسب در آمد آسان از اینترنت هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه ME&YOU کهکشان به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید آنتی شیطان راه آسمان Crazy Scientist سه ثانیه سکوت شهدا شرمنده ایم جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده آبی دلان عشق4 حلما قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی وب رسمی روستای تبادکان fazestan راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد عکس متحرک و انیمیشن حیوانات، گیاهان، کودکان، بالن، گوشی، پرندگان نماسازان سحر تبادل لینگ تفریح و سرگرمی ولایت خاطرات دانشجویی وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان سرو roya مجله شبانه باشگاه خبرنگاران جوان درباره ی رپ و دوست شدن با شما تینا عاشقانه/ترفندسیمکارت/طنز نرگس موسوی به رنگ نیلی سکوت باران دوست خوب قرارمون تو آسمون /*بلند صلوات*\ ورود ممنوع سنگر بندگی دهکده کوچک ما جزتو

شکرت که این دل سیه چرده مرا در این شلوغی رنگ ها رنگ محبت پاچیدی و در کشمکش احزاب ما را به نام ولایت خریدی .....عزیز هستی بخش سروره سایه ات عشقت ما رو تو دست پا نینداز اول و اخرشم مال بد بیخ ریش صاحبش به خودت قسم ته دنیا هم که بشه ها بازم داد میزنم کار دست خودت کرم بنما ای کریم بنده نواز چگونه باور کنم جمع شدن سفره رمضانت را کجا میروی من هنوز ادم نشدم   میدانم         از سرمن هم زیاده این فیضه کثیر تو این رحمت بی انتهای تو لطف بی کران تو کجا بی معرفتیهای من وامونده کجا ازت خجالت میکشم رب من توی این رنگین کمان دنبا گیر کرده ام اخه چکنم دل هفت رنگ به هیچ دردی نمی خوردها فقط تو خریداری ای کریم بنده نواز عشق هر عشقی بود به جان ما انداختی سفره ات باز بود و بفرما میزدی ما ناز کردیم الهی تو خود میدانی ضعیفم ولی با تمام وجودم تو دوست دارم تمام هستیم زندگیم در اختیار بگیر همچنان که در حضور تو سر به سجده میگذارم و چه مشتاقانه راه تو را نقش بصر میدارم ...الهی دست گرفته مرا رها نکن زندگی بهانه ایست برای عشق ورزیدن به خدا برای گذشت از بدیها و دیدن خوبیها گذشت چراغ راه اینده و خوشا انان که در این راه رضای حضرتش سوختن همچو سبکبالان در حریم امن الهی در جوار رحمت بی کرانش جای گرفتند و چقدر حقیر و کوچک دیدن شیطان را و چه عاشقانه به معبود خویش رسیدن خداوندا در این غروب ماه خودت در سخت ترین شرایط خودت دست گیرو راهنما باش برای همه بساز دست گرفنه بند هایت رها نکن دلی صاف قلبی مملو از عشق خودت عطا بفرما خداحافظ ای شب های قدر خدا حافظ ای گریه های علی .خدا حافظ از تو دل منجلی خدا حافظ .............شادی ارواح طیبه شهدا امام شهدا صلوات ///علی اژیر


91/5/28::: 7:21 ع
نظر()
  
  

شب 27تیر ماه سال 67 در منطقه هیچ کس از رزمندگان از ماواقع فردا صبح خبر نداشتند اما مدت ها بود از اوضاع احوال پیش امد در جنگ و منطقه دلگیر بودنند ولی امید به فضل رحمت خدا بود که نیرویی مضاف بر پاهای بچه ها میشد نفس گرم امام خوبی  ها که با فرزندانش صحبت میکرد و همه این ها رزمندگان را به اینده ای روشن نوید میداد  چه در جنگ دوباره پیروزیهایی مثل بیت المقدس فتح المبن در صحنه سیاسی هم که امام بود بقیه هم بودند ولی فردای 27 تیر 67 وقتی برای اولین بار خبر قبول قعطنامه را شنیدن تنها چیزی که روح بچه ها را سوهان میکشید پدیرش امام ره از روی نا چاری و این یعنی ما خوب نبودیم این قلب و روح بچه ها را ازار میداد که جام زهر را امام نوشید هر چند بعد از پذیرش قعطنامه از سوی ایران که عراق ان را یک سال قبل پذیرفت بود دوباره به سرش زد به ایران حمله کند بقول معروف فکر کرد ایران از روی ضعف این قعطنامه را پذیرفته است ولی نمی دانست امام خوبی ها برای ضیانت از اسلام حفظ کشور عزیزمان برای رضای خدا این کار را قبول کرد اشتباهی که هنوز هم دشمنان ما می کنند و مردم ایران عزیز را هنوز نشناختن از غرب و جنوب از مرزها دوباره گذشته بسوی شهرهای مرزی حمله کرد خرمشهر در جنوب و اسلام اباد غرب در غرب کشور این ازمایش بزرگ بار دیگر برای امت ما پیش امد واقعا ازمایشی بود که یکبار دیگر خداوند از این  امت     گرفت تا خیال همه راحت  شود که وعده خدا حق است و راه امام همان راه انبیاست    و درس فراموش نشدنی به دشمن داده شود همه مسولین و رزمندگان مثل همیشه اطاعت کردن از فرمان امام خود و سکوت را پیش گرفتند حضرت اقا چهار روز بعد از قبول قعطنامه در خطبه های نماز جمعه انها را این طور خطاب میکند { دلبستگی رهبر و امت دنباله روی او به اسلام و مسلمین به مصالح اسلامی . ان وقتی که مصلحت اسلام ایجاب کند ناگهان یک موضع گذشته او 180 درجه اختلاف جهت دارد چون اسلام این را می خواهد چون مصلحت اسلام و کشور و انقلاب ایجاب میکند یعنی فانی شدن در مصالح اسلام و مسلمین این برگشت از شعارهای اصولی ما نیست و دشمنان نمی توانند ما را متهم به عقب گرد از شعار اصلی یمان کند حاشا و کلا انقلاب اسلامی و رهبری عظیم الشان و مسولین این انقلاب و نظام با ذره ذره وجودشان و با لحظه لحظه عمر خودشان از اصول انقلاب اسلامی و از روح اشتی نا پذیری این انقلاب در مقابل ابر قدرت ها و مستکبران عالم حراست و دفاع خواهد کرد } این سخنان حضرت اقا باعث شد که ان سیل عظیم مردم به سوی جبهه ها سرازیر شوند و بار دیگر چنان درسی به دشمنان بدهند که واقعا تا ابد فراموش نخواهند کرد وطبق معمول بعضی عناصر فرصت طلب که الان هم هستن در جامعه شروع به سم پاچی کردن که ای بابا دیدید اخرش شد همان که ما گفتیم یعنی چی جنگ بلاخر که صلح شد و حرف های این چنینی مثل حرف های این روزها که سعی در بحرانی جلوه دادن جامعه یا گرانی البته کسی منکر گرانی نیست ولی نه به به طوری که دشمن دوست دارد عنوان شود سال ها گذشت الان که بچه های جنگ گاهی دور هم می نشینند درست که گرد پیری بر سر صورت این یادرگاران نشست ولی با اطمینان با هم میگن که ما روزهای سخت تر از این هم دیده ایم سال 63 را امام ره سال مقاومت اعلام کردن و شئیب ابوطالب مثال زدن پس ما قبلا از این بحران ها داشتیم پس میشه با توکل تفکر و تلاش و گوش بفرمان رهبری از این معقطه حساس هم عبور کرد مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود راهکار هایی را فرمودنند خط کاری را نشان مردم و مسولین نشان دادند الان که فکر می کنم از ان روزها نزدیک 30 سال میگذرد و مردانه بگم هر چند لحظه نسبت به اینده در همان موقع هم شکی به فرمایشات امام نداشته ولی الان دیگه با تمام وجود لمسش کردیم سالن اجلاس سران پر بود سران 86 کشور جهان امده بودن برای اولین بار بعد از انقلاب این جماعت از سران کشور ها در ایران اسلامی جمع شده اکثرا با دیدن سالن چشم به هنر دست جوانان این مرزو بوم دوخت بودن و محو تماشای معماری ان شده و در ان فرصت کمی که زمان برد تا ساخت شد همان جا بعضی ها شان خوشحال شدن گذشت تا دیدار مقام معظم رهبری در اجلاس زنان کشورهای اسلامی به لحظه وارد شدن اقا اشگ شوق بود که از چشمان میهمانان جاری شد عده ای از شوق کف زدن ولی همگی یک صدا بلند فریاد امام خامنه ای در حسینه پر شد از طرفی خوشحال شدم اشگ در چشمانم حلقه زد از شوق و از طرفی دلم گرفت امام کجایی شهدا جایتان خالی است البته میدانم غایب اصلی ما هستیم ولی امام شهدا ببینید بعد از گذشت 30 سال از ان روزهای اتش خون از ان سال های دوست داشتنی که ما دفاع کردیم و کسانی که در ان 8 سال نیامدن برای دفاع از کشور و انقلاب خود تا ابد سرشکسته هستند ولی انقلاب عزیزمان چگونه صادر شده که حتی کشورهای دیگه امام خامنه ای را بر قلب مردم خود حک کرده و انچه از صدور انقلاب نظر امام بود عملی شده که به فرموده مقام معظم رهبری ما باید همچنان هوشیار باشیم و قانع نباشیم به این حرکت های هر چند بزرگ ولی این خودش بزرگ ترین پیروزی این انقلاب که یکی از اهداف ان بیداری مسلمین جهان بود زنده شدن اسلام ناب محمدی ص که واقعا فرزنداناین ملت با همان تفکر بسیجی با همان تفکر رزمندگان در صحنه های علمی و فرهنگی چها کردنند خوب دشمن باید عصبانی باشد ولی  {ما نه انیم که فردوس برین بفروشیم .          اسمان را به تمنای زمین بفروشیم .          ننگ مان باد اگر در پی دنیا برویم .            خادم دنیا شویم و دل دین بفروشیم //شادی ارواح طیبه شهدا امام شهدا صلوات / علی اژیر


  
  

خداوندا در این شبهای قدر توبه بندگانت را بپذیر و لدت عبادت کردن لذت با تو بودن را به همه بندهایت عطا بفرما /// در ادامه بحث در باره کدام عشق واقعا عشق است یا عشق یعنی چی ووو توضیح دادیم و گفتیم که چرا سرانجام این عشق حالا در هر زمینی که باشد عشق عاطفی یا عشق به هر چیز دیگری که هست بیشتر صحبت ما روی عشق عاطفی است که چرا سرانجامی ندارند اکثرا انها کاریم به نوع اشنا شدن یا خیابانی بودن یا مسائل دیگه نداریم فقط اینکه چرا اکثرا انها سر انجامی ندارد و حال علت هاو دلایل اینکه چرا سرانجامی ندارند البته قدر مسلم اینکه نوشتن ما هم کامل نیست می تواند علت های دیگه هم باشد ولی یک مسله کلی است که عافت و نقش بیشتری در الوده کردن عشق که اخرش منجر به پاچیده شدن ان میشود را ذکر می کنیم خود عشق پاک و مقدس است و چون یک چیزی که پاک باشد مخصوصا مسله ای که به ذات ادمی برمیگردد مثل عشق عاشق شدن چون پاک است با کوچکترین الودگی حتی به اندازه نوک سوزنی سیاهی پیدا کند خراب میشود مثال زدیم مثل گلی که کم کم بر اثر بی ابی خشگ میشود یا گلی که خیلی حساس است و با اب کثیف یا الوده به میکروب باز ان گل هم خشگ میشود منتها یک موقع ادمی می فهمد که بر اثر دروغ یا هر کار که باعث الودگی  عشق خود با معشوق خود شده در بعضی مواقع همش ادم خودش سرزنش می کند که چرا مثلا من فلان حرف را راستش را نگفتم یا در رفتار انچه هستم نبودم و صد درجه برعکس انچه هستم رفتار کردم البته خوب انسان رعایت ادب را می کند اما نه اینکه کامل انچه که هست بر عکس نشان دهد که باعث خدای نکرده فریب شخص بشود این این مسله بیشتر از بقیه مسائل هست که در دراز مدت وقتی که از هم پاچیده میشوند حتما دیدید یا در جایی خواندید که طرف مقابل میگه بعد اینکه زندگی شروع شد تازه رفتار واقعی خودش نشان داد یا شایدم قبل از ان ان عشق نمیگذاشت رفتار او را ببیند یعنی کور شده بود یا حرف های که الان میشنود قبلا شنیده بود ولی چون عاشق و معشوق هم بودن به تعریفی کر بود که مثال میزنند ادم عاشق هم کور هم کر پس علت اول انچه هستی بر عکس نشان بدهی خوب این اولین الودگی که با ذات پاک عشق جور در نمی اید و کم کم باعث بروز جرو بحث ها و تنش ها میشود دروغ گفتن که می تواند از هر دو طرف باشد دروغ واقعا ویران کننده هر نوع رابطی چه با عشق چه بی عشق و دروازه ورود به گناه و دیگر اختلافات است که حتی در کوچک ترین مسله اگر خدای نکرده دروغ گفت شود بلاخره اثر خودش را میگذارد نا گفته نماند اکثر این مسائل که گفتیم اگر از هر طرف عنوان شود برای خودش توجیح میکند که مثلا این دفع رد بشود دفع بعد راستش میگم یا خودم کم کم بهش بعدا میگم که نه تنها نمی تواند تغیری بد هد بلکه بدتر هم میشود و کم کم عشق شروع به کم رنگ شدن می کند که هر کدام از طرفین که مقصر اصلی باشند هم امکان سرزنش کنند خود بر اثر رفتار یا دروغ و در عین حال هر چه زمان میگذرد بلاخر رو شدن اصل مسائل اثر خودش را میگذارد و اصلی ترین و مهم ترین مسله ای که اگر نباشد اصلا از پایه سست است اچه حرام خداوند است نادیده گرفته شود حالا می خواهد در هر زمینه ای باشد در اکثر مواقع که زیاد هست دیدید که همیشه بعد یک اتفاق که می افتاد طرفین میگن می خواستیم بگیم یا وقتی می پرسی که حفظ رابط تا این حد که نباید جلو برین تو جیحات یک شکل دارند در یک کلمه رعایت نکردن امیزهای دینی جدا شاید دوستان در خیلی موارد شنیده یا در برنامه های سیما دیده باشند رعایت نکردن امیزهای دینی که خودش شامل همه ای ندانم کاریها میشود یا پنهان کاری یا از طرفی بی پروا بودن انچه که دین ما بزرگان دینی و علمی گفته اند وقتی کنار هم میگذارید می بینید همه ای انها به زبان خودشان ان عالم دینی یا ان انشمند وقتی در باب عشق و علت های شکست ان صحبت میکنند همه بر سر این موضوع که پاکی و قداست عشق باید حفظ شود تاکید دارند و حفظ شدن این ها محال است مگر با رعایت امیزهای دینی قا طعانه بگم تحقیقا عرض می کنم انهایی که در ارتباط عاطفی خود رعایت امیزهای دینی را کردن اگر به مشگل هم خوردن بسیار فرق می کند با انهایی که بدون رعایت کردن به مشگل خوردن درست مشگل است ولی مشگا انها اکثرا بر سر مسائل مهمتر ی است در زندگی و مشگل انهایی که رعایت نکردن بر سر مسائل پیش پا افتاده که فقط بهانه است برای فرار از هم میشود گفت عشق کلمه ای است که بارها شنیده میشود ولی شناخته نمی شود عشق صدای است که هرگز به گوش نمی رسد ولی گوش را کر می کند عشق رنگی است از هزاران رنگ ولی بی رنگ  شاید بتوان گفت معنی این مدل عشق ها همین است عشق هیچ وقت کهنه نمی شود ولی یادمان باشد احتیاج به تمدید دارد گذشت کردن صبوری کردن با خدا بودن که اصل وجودی ادمی است و عشق یعنی یک نفر را دوست داشتن و دل دادن در دوران دفاع مقدس بودن عاشقانی که وصف انها را هم دیده هم شنیده ایم معامله کردن با خدا و در کل دوست داشتن دل می خواهد نه دلیل و این دل بستن های که بیشتر عادت است تا عشق خود عشق زیباست ولی زیبایی خدایی خودش را دارد یادمان نرود که هیچ کس به اندازه خدا عاشق ادم نیست پس برای عاشق شدن باید دید خود مان یا طرف مقابل چقدر نسبت به خالق خود عشق می ورزد حالا نه در حد یک عارف نه در حد یک ادم معمولی چون به غیر از این باشد بلاخر یک روز ته میکشد ان عشق ولی وصل به منبع خود که خدا باشد همیشه هست // شادی ارواح طیبه شهدا امام شهدا صلوات / علی اژیر


91/5/21::: 6:14 ص
نظر()
  
  

ایام شهادت مولود کعبه عاشق خدا که در خانه ای خدا بدنیا امد و در خانه ای خدا هم از دنیا رفت بر عموم شیعیان و دوست داران حضرتش تسلیت باد //  موضوع بحث ما این بود که عشق واقعی  کدام است از این کلمه چقدر استفاده میشود در همین دنیایی مجازی وقتی نگاه می کنی می بینی در تمام سایت ها وبلاگ ها وووو حتی سایت یا هر برنامه ای هم که موضوعیتی با عاشق معشوق ندارره ولی بازم یا یک مطلب یا به یک نحوی از این کلمه استفاده شده است ایا میشه اینجور عنوان کرد که چون ادمی در هر سن و سالی که باشد که خوب هر چه سن بالاتر باشد لاعقل پخت تر است ولی بهر حال به دوست داشتن یا به دوست داشته شدن احتیاج دارد حال بعضی بیشتر با این کلمه اشناتراند بعضی کمتر ولی این یک نیاز درونی انسان است که فطرتی پاک و ذاتی شفاف دارد و در طول زندگی این ما هستیم که چون رشد و سعادت و کمال را دوست داریم و برای رسیدن به ان تلاش می کنیم عده ای راه را اشتباه رفته و خدای نکرده به نابودی کشیده میشوند یعنی شیطان یک موقع می بینی یک گناه بزرگ را چنان لباس موجه می پوشاند و ادم عاشقم کور هر چقدرم بگن اثر ندارد و ان عمل را انجام مید هی که یا همان موقع یا ده سال بعد خلاصه ضربش را می خوری این عشق هم می تواند عاطفی باشد که احتیاج به مثال زدن ندارد متاسفانه و هم می تواند عشق به مال اندوزی یا عشق به مثلا شاید ظاهر کار هم خوب باشد ولی نفس کار باطن کار برای خود شخص گناه محسوب بشود مثل ریا طرف سالی دوبار بره حج این فقط عشق رفتن داره پس عشق و دوست داشتن فقط عاطفی نیست برای همینه که انقدر ضرب المثل های زیادی در باره ای این کلمه هست و زمانی که ادمی از عشق دل زده میشود شاید یکی از عشق عاطفی ضربه خورده یکی از عشق سرعت ولی هر دو به یک اندازه یک جور از عشق زده شده اند و حتی اگر با عشق سرعت صحبت عشق عاطفی و تعریف کنی دیدید زود میگن ای بابا کدام عشق چه عشقی یا الان گرمی بذار کمی بگذرد سرد میشی ووو چرا جدا این عشق با این همه تلخی و شیرینی هایش که معمولا در عشق های عاطفی متاسفانه تلخی و سست بودن ان بیشتر است ولی بازم انقدر کاربرد دارد یا طرف دار دارد یک جا گفتیم چون انسان ذاتی پاک است و دنبال رشد تعالی است شاید راه را اشتباه برود این جا میشه گفت سو استفاده هایی هم از عشق در بازار تجاری یا افرادی فقط دنبال عرفان رشد این مسائل هستن که چقدر ضربه می خورند دیدید طرف زندگیش داده که یک دعا گرفته که مثلا به درجاتی برسه از عاشق بودن وکور بودن شخص به خاطر عشق به ان هدف سو استفاده می کنند و افراد را سر کیسه می کنند یعنی عشق در همه امور هست نقش مهمی هم دارد و جالب در همه ای موارد اکثرا افراد عاشقش هم ضربه خوردن حالا کم زیاد در کل جمع بندی کنیم پس اول کدام عشق را واقعا عشق است عشق در همه موارد هست فقط عاطفی ان نیست و در همه ای موارد ان هم افرادی که خیلی عاشق پیشه ان هستن ضربه خوردن  پس سه موضوع شد و سوال اینکه با همه ای این حال چرا بازم این کلمه انقدر کاربرد دارد مخصوصا عاطفی ان  شاید دوستان بلاخره در مدت عمر خود تا بحال یا دیده اند یا شنیده اند چه عاشق و معشوق هایی که برای رسیدن به هم چه کارها که نکردنند لحظه ای طاقت دوری همدیگرو نداشتن ولی بجایی  رسیدن که برای جدایی از هم دست به چه کارهایی نزدن و یک لحظه تحمل دیدن همدیگرو ندارند چه علتی دارد دلیلش چیست نکند اصلا ما معنی عشق نمیدانیم یا هر کس یک تعریف دارد بازم هر چه باشد ان حسی که به نام عشق است اولش انقدر گرم است باید دوام داشته باشد یا نکند عادت کردن باشد یا چون اگر اولین بار باشد یک احساس نو و قشنگ است میگیم عشق در کل چرا در دنیای امروز عشق  و دوست داشتن ووو مانند ادکلن شده بلاخره عطرش می پرد یا کم رنگ میشود یا تازگی اول را ندارد اصلا کاری به تعریف های تکراری هم نداریم مثلا عشق های خیابانی درست بد هستن ولی غیر خیابانی هم به همین درد مبتلاست و نمی شود در عشق عاطفی مثلا بگیم هدف دار اگر باشد ماندگار است درست هدف دار باید باشد انسان ولی معنی هدف در عشق عاطفی میشود کالا و اتفاقا بعضی افراد به این باورند که عشق با رسیدن بهش پایان می پذیرد میشود یک مسله را عنوان کرد که اصلی ترین و مهم ترین علت ضربه خوردن از عشق و عاشقی در همه ای موارد ان یکی از دلایل اصلی ان چون سرشت و ذات عشق پاک و مقدس است با کوچکترین غبار گرفتگی یا کثیفی یا هر علتی که باعث شود ان پاکی و زولالی خودش را از دست بدهد مانند یک موجود زنده که بدنش انقدر پاک است که تا میکروب وارد ان میشود به مورور زمان از بین میرود اگر به دادش نرسی به موقع درمانش نکنی و حتی منجر به مرگ میشود عشق هم همینطور است با الوده شدن بدون اینکه متوجه بشوی کم کم رنگش را از دست می دهد بوی عطرش می پرد و مثل گل بدون اب پژمرده میشود و اگر به دادش نرسی میمیرد البته نوع الودگی عشق عاطفی خوب معلومه با ان عشق سرعتی فرق دارد ولی هر جفتش با الوده شدن ان با یک ان وسوسه ای شیطان سرعت بیش از حد خودش این هم با وسوسه ای شیطان ولی در نوع خودش انشاالله ادامه بحث نوع الودگی  نحو برخورد با ان البته اینکه تعریف خود عشق هم مهم است که اکثرا به هم نزدیک است //  شادی ارواح طیبه شهدا امام شهدا صلوات / علی اژیر


91/5/18::: 6:41 ص
نظر()
  
  

عشق کلمه زیبا و میشه گفت در همه جا یا در هر کاری که انسان بخواهد اخرین حد علاقه خود را به ان کار یا هر مورد دیگه برسونه از این کلمه استفاده میکند که مثال من عاشق کارمم من عشقم اینه اگه یک روز نبینمش فلان وووو خوب بیشترین کارایی که دارد و معمولا هم همه در یک دوران از سن خود شاید خیلی باهش تنگا تنگ لمس میکردن و بقول معرف عاشق بوده یا معشوق و با گذشت زمان و بزرگتر شدن قعطعنا ان نظری را که در سن پایین تر در باره ای عشق و عاشقی داشت ندارد حالا یا پخته تر و با دید بهتر یا خدای نکرده بدتر حال جدا چرا انقدر این عشق و عاشقی در همه جا همین پیام رسان خودمان وقتی می خوانی بیشتر که میشه بگی در 99 درصد پیام ها جملات عاشقانه و مربوط به عشق که البته این خود نعمتی است عاشق شدن عشق ورزیدن در کل نیاز ادمی است ولی تنها یک سوال می ماند اولا انقدر در باره ای این مسائل نوشتن و شما عزیزان هم خوانده اید در باره ای عشق و عاشقی و سرگذشت های گاه غم انگیز گاه شاد ولی همیشه چرا این ابراز عشق علاقه که دیگه احتیاج به  توضیح ندارد انقدر عمیق است که اگه یک ساعت ندیدن هم را تحمل نمی کنند و واقعا هم همین طور است ولی بعد از مدتی انقدر تبدیل به نفرت میشه که یک لحظه حتی تحمل هم را ندارند چرا ان توصیفاتی که از عشق و عاشقی امده از گذشتگان بزرگان علمای دین ووحتی همین افراد امروزی که برای یک کلمه هزاران شاید بیشتر جمله های زیبا گفت میشه که واقعا اگر به یک جمله اش عمل بشود با دوام است پس چرا در اکثر موارد سرانجامی ندارد اصلا هم قصدم این نیست کیلشه ای کنم بحث بکشانم به عشق های خیابانی وو نه چه عواملی باعث بروز این شکاف میشه بین عاشق و معشوق البته از ان طرف هم عشق هایی ماندگار و ابدی هم هست که انچه واقعی است که کتاب ها در باره اش نوشتن و تقریبا بستگی به نوع رابطه عاشقانه دارد که عشق مادر به فرزند یا عاشق معشوق که هم الگو شدن هم ضرب المثال یعنی فقط منفی ان را نگیم .نمیدانم الانم تا اسم عشق میاد همان نقاشی قلب با یک تیر خورده به ان چند قطره خون چکیده نشانه است که صدرصد به روز شده واقعا عشق هم احتیاج به روز شدن دارد چه فرقی دارد بین قدیم و جدیدش خلاصه هر چقدر که بخواهی جا دارد در باره ای این کلمه صحبت کرد و ان را شکافت و هیچ کس نیست که بگه منکه اصلا تا بحال درگیرش نبودم حتما عاشق معشوقی که نباید باشد ولی این جا تمام حرف ما در رابطه های عشقی و عاطفی است ناپلئون بناپارت یک جمله دارد که میگه هر وقت کسی با دلت دوست داشتی عاشق نشدی کار دل دوست داشتن ولی با عقلت اگر کسی دوست داشتی عاشقی که اینم جور در نمیاد چون عقل همیشه حساب کتاب گر است منطقی است ولی عاشقی که عقلی نمیشه نه اینکه خدای نکرده جسارت بشه که بی عقلی است نه ولی کار عقل همینه شهید اوینی جمله ای زیبایی در این باره دارد که عقل می گوید بمان دل میگوید برو این حیرانی میان عقل و دل عطش تازه ای دارد و احساس قشنگی که عاقبت رفتن است که هر کس از این دروازه بگذرد از سیطره زمان مکان خارج شده و قدم در حریم محص الهی گذاشته است پس شاید بشه گفت اصلا ایا ما واقعا عاشق ایم عاشق چه بازم مهم ولی عشق پاک هم ردیف هم هستن اصلا در رابطه ای عاطفی واقعا عشق و عاشقی است یا نوعی احساس جدید نوعی عادت کردن و ما اسمش گذاشتیم عشق مخصوصا انهایی که با همان یک بار دیدن عاشق میشوند ادامه بحث انشاالله سری بعد که طولانی نشه که دوستان تذکر بدن که بجا هم است /شادی ارواح طیبه شهدا امام شهدا صلوات /علی اژیر


91/5/17::: 6:2 ص
نظر()
  
  

من خودم شاید ده دفع شاهد بودم وقتی که مقام معظم رهبری در سفر استانی یا دیدار مردمی که جمعی از مردم به ایراد نظرات خود و مسائل و گزارش خدمت ایشان میرسند تا کمی ابراز عشق علاقه خالصانه را عنوان می کنند زود ایشان تذکری پدرانه که خواهش می کنم به مسائل اصلی بپردازید و بند ناراحت میشم که در مدح من شعری یا مطلب از برای ابراز عشق امت به رهبر خود گفته شود بارها هم در سیمای جمهوری اسلامی نشان داده شده ولی ای عزیز اجازه دهید بگویم بنویسیم از شما از لحظات دیدارها  سخنرانی ها امشب ببخشید اجازه دهید ما هم عقده گشایی کنیم از این همه خوبی یک رهبر بگیم دشمنان این امت که از اول میدانستند چه کنند یک بار سو قصد کردن که در مسجد ابوذر تهران خدای ابوذر شما نور چشم را حفظ کرد برای روزهای سخت تر میدانهای بزرگتر مگر میشود در دوران دفاع مقدس در خط مقدم روی ارتفاعات گردرشت بود صبح زود دیدیم چند نفر دارند از ارتفاع بالا میایند بچه مشغول تیز کردن نگاه شدن که با نزدیکتر شدن چهره نورانی خندان شما برادر رضایی و چند تن از  سرداران سپاه اسلام نمایان شد در ان ارتفاع برف خط مقدم چه احتیاج به توضیح دارد این عشق در منطقه ای چنانه لشگر در صف بود امیر شهید سپاه اسلام صیاد دلهای عاشق سخنرانشان تمام شد برادر رضایی مشغول شد که دو تا ماشین ایستادن بازم با لباس خاکی اولین نفر با همان چهره نورانی و خنده محجوب که به سر صف رسیدید اولین رزمنده را بغل کردیید مورد لطف قرار دادید سریع نشستید تا سخنرانی تمام شود از دارخوین بگویم انقدر امدیید با لباس خاکی در جبهه که پیرو مراد خمینی کبیر احساس کردن شما بیشتر در لباس خاکی هستید تا روحانیت که هر جفت مقدس برای همین فرمودنند برای رفتن به پنج استانی که منطقه جنگی است باید از رهبر خود امام خود اجازه بگیرید والا مسولیت شرعی دارد بدون اجاز رفتنتان و شما هم که مطیع و عاشق امام خود بودیید از کجا بگویم این از ان دوران غربت انقلاب گمنامی که یک لحظه ننشستید خدایا تو شاهد بودی وقتی دشمن با قبول قعطنامه فکر کرد امت امام خویش را تنها گذاشته یکبار دیگر می تواند مانند مردم کوفه کربلا برپا کند اما حاشا اینبار خمینی بود یارانشم بودنند و ریس جمهوری هم چون شما به فرمان امام و سخنرانی شما سیل خروشان عاشورعیان به راه افتادنند چنان درسی به دشمنان دادن که توی تاریخ این کشور به جرات میشه گفت اولین بار که ملت یکی شدن به عهد پیمانی که بستن وفا کردن قبلا هم مردم بودن ولی سلاطین بی لیاقت وخائن ترسوو وطن فروش و خائن به ملت خود ولی اینار خمینی یرانش یاران عاشوراییش باعث فخر اسلام مسلمین شدن امام امت بار سفر بست جهان اسلام در سوگ رهبر خود نشست منتخبان امت دور هم جمع شدن با انتخاب خلف صالح امام و امت امام نا امیدی بر خیمه ای دشمنان سایه افکند ولی جبهه های جدیدی اغاز شد دشمن زخم خورده با تمام قوا از جنگ نرم بگیر تا خریدن یاران انقلاب از طرفند پول یا هر چیز دیگر چه توطعه هایی که نکردنند حمله عراق به کویت تا امریکا خواست به عراق حمله کند جمعی مثل زمان رسول الله رفتند که ما باید کمک عراق کشور مسلمان کنیم که داریت شما و بعد از ان مسله ای هسته ای دولت اصلاحات و تمام مشکلاتی که برای کشور اتفاق افتاد شما چند سال جلوتر تذکر دادید رهبرا هنوز سبک نشدم از اتش دوست داشتن رهبری همچو شما مرا ببخش که مطمعنم شما عاشق خدمت و این تعریف ها را اضافه میدانید ولی اجازه بدهید بدانند چه رهبری دارد و برای همین هم دشمن روز به روز بر اثر جنگ نظامی جنگ نرم وو برای براندازی این نظام مقدس غافل از خودش شد و این امت هم چه در زمان امام ره و چه در رهبری شما گوش بفرمان رهبران خدایی خود بودنند سخنی کشیدن ولی هر چه هست یا بود تو خودمان صرف کردیم ما می توانیم که الان با یک قیاس کوچک بین سخنرانی رهبر عزیزتر از جان ما و رهبران کشورهای استعمار گر افق دید و اینده کشورها دیگه مشخص است برای همین غرب روز به روز افول میکند و اما وظیفه ای مهم امت گوش بفرمان و عمل کردن صدرصدی به فرامین معظم له بر همگان واجب و خیانت است به خون شهدا ارمان های امام انقلاب که بخواهیم یک لحظه از فرامین ایشان غافل بشویم هر کس هم در مسولیت خودش تا انشاالله  توفیق این خدمت بزرگ به کشور ایران عزیز که سالهای سال شاهان بی لیاقت مردم ایران را عقب انداختن جبران شود و اما چه لذتی دارد خدمت در راه خدا گمنام خالصانه اینجاست که اقا مهدی باکریها همت ها وو وو هم دوباره از دل همین جوانان بیرون میان /شادی ارواح طیبه شهدا امام شهدا صلوات //علی اژیر


91/5/13::: 1:14 ص
نظر()
  
  

مشگل اصلی اکثر افراد اینکه اگر چیزی ندارند خوشبخت نیستند و اگر دارند خوشبختند حد وسطی برای انها وجود ندارد جدای از تعریف خوشبختی که انهم سهم مهمی از درک خوشبختی دارد ولی در اکثر افراد شاید یک تعریف نداشته باشدیا بهتر بگم اصلا خوشبختی از چه زمان نیاز داریم درکش میکنیم خوشبختی یعنی چی قدر مسلم یک بچه سه سال اوج خوشبختیش با ده یا بیست سال از خودش بزرکترو نمیشود قیاس کرد پس اول باید تعریف درستی از خوشبختی داشته باشیم دوم اینکه در چه سنی واقعا میشود خوشبختی درک کرد هر چند حد نهایتی شاید نداشته باشد برای یک سری افراد ولی برای افرادی که خداوندا را در همه جای زندگی خود وجود خود حاضر و ناظر میبینند می توان درجه خوشبختی به طور کامل با عمل کردن به انچه امیزهای دینی ما گفت درک کنند و لذت از این خوشبختی همیشه با انها است بطور مثال جدای از همه ای مسایل در دوران 8 ساله دفاع مقدس با اینکه ان همه موشک بمب روی سر مردم بود ولی یک لحظه نشد دست از کمک کردن به همه یا رفتن به جبهه دست بردارند همین الانم با اکثریت رزمندگان این یادگاران ان سالهای افتخار صحبت که می کنی بلافاصله اشگ در چشمانشان حلقه میزند خوب ذات جنگ بد است خانمان سوز است ولی چرا برای ما شد مقدس و جدا کسانی که بودن نرفتن الان حسرتش می خورن و انهایی که رفتند همه از بهترین دوران زندگی شان یاد می کنند چرا چون هدف دار بودن هدف مقدس بود مهمتر از همه کمک و دفاع از هم نوع ناموس دین انقلاب همه اینها را که بغل هم بذاری چقدر حس قشنگی دارد که وعده خداوند است کمک کنید یاری رسان همدیگر باشید از احوال هم خبر داشته باشید همه اینها وقتی در دراز مدت جمع میشود میشود احساس خوشبختی حال برگردیم به زمان حال کارشناسان معتقدند همینقدر که شما کار می کنید تلاش می کنید مشغول هستید بدین معناست که می توانید خوشبخت باشید شما هیچ وقت برای شمارش از یک شروع نمی کنید یکدفع به 10 برسید بلکه اعدا دیگری بین انها وجود ندارد که باید شمارش شود بنابراین توکل تفکر تلاش شما را به ان هدفی که برای خود مجسم کردید که خوشبختی خود را در ان می بینید خواهید رسید گاهی افراد خوشبختی را یک مقصد میدانند مانند ازدواج پولدار شدن یا مهاجرت باشد ولی یادمان باشد این تغیرات می تواند حس خوشبختی برای ما بیاورد اما انقدر که شما تصور می کنید شاید کامل نباشد 20 درصد از ان خوشبختی که منتظرش بودید باشد پایداری خوشبختی بستگی به نحو برخوردو نحوه فکر شما دارد خوشبختی یک خط پایان احساسی در زندگی نیست خوشبختی یک پروسه است افراد خیلی زود عادت می کنند به تغیرات مثبت در زندگی این خوب ولی نباید سدی بشود برای بیشتر خوشحال شدن شما جدای از طمع و حرص زدن دنیایی نباید با رسیدن به پله ای که احساس خوشبختی می کنی دست بر دارید از تلاش چرا چون می توان با گسترش این تلاش با کمک به دیگران این احساس خوشبختی دائمی کرد یادمان باشد افکار منفی هم قوی ترند پس با یک شکست ممکن است ان احساس خوشبختی را کم رنگ کند ولی اگر ادا مه دار باشد ان موقع مثبت ها قوی تر عمل می کنند یادمان باشد خوشبختی با شلیک یک گلوله یا خوردن یک اکسیر عرفانی بوجود نمی اید مطالعات نشان داده افرادی که بصورت داوطلبانه کمک به دیگران می کنند 50 درصد بیشتر از بقیه افراد هم سطح خود احساس خوشبختی بیشتری می کنند 13 درصد از بقیه افراد کمتر احساس ناراحتی درد می کنند در هفته 3 ال 4 ساعت از وقت خود را صرف کمک به دیگران کنید به همین راحتی حتما نباید کاری باشد بزرگ تو چشم یا مشخص بشود برای همه البته رواج خوبی در جامعه عیبی ندارد ولی هر کس در وسع خودش انشاالله که در جامعه اسلامی یمان رواج خوبی کردن عادت بشود برای همگان //شادی ارواح طیبه شهدا امام شهدا صلوات //علی اژیر


91/5/8::: 3:36 ص
نظر()
  
  
   1   2      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ با مابجز اسراربیداری نگفتن بیدارمان کردنندو خود در خاک خفتند
+ بامابجز اسرار بیداری نگفتن بیدارمان کردن وخود در خاک خفتند
+ عاقبت یک کاروان مارانبرد ماندیم وقسمت بدیدارش نشد
+ مسولیت مامسولیت تاریخ است.بگذارید بگویند حکومتی بعاز حکومت حضرت علی ع بود به اسم حکومت خمینی که با هیج نا حقی نساخت تا سرنگون شد ما از سرنگون شدن نمی ترسیم از انحراف می ترسیم . (سردار شهید غلامعلی پیجک)
+ گاهی با یک قطره لیوانی لبریز میشود..گاهی با یک کلام قلبی اسوده وارام میشود..گاهی با یک کلمه یک انسان نابود میشود..گاهی با یک بی مهری دلی میشکند...مراقب بعضی یک ها باشیم هر چند ناچیزند..
+ یادپاییز یعنی بوی مهرومدادشکسته وزنگ تفریح..یعنی لی لی راه مدرسه با مغنه صورتی..یاد پاییز یعنی تو نیستی یعنی دلم تنگ است یعنی من اینجا و تو انجانیمکت های دنیا را چقدر دور از هم چیده اند....
+ یادم باشد زیبایی های کوچک را ببینم حتی اگر میان زشتی های بزرگ باشد..یادم باشد دیگران دوست بدارم انگونه که هستند نه انگونه که من می خواهم ....
+ واردمحوط میشوی ومینگری به عکسها.همه لبخدبرلب دارند.دردل می خوانی.(مست ازخانه برون تاخته ای یعنی چی؟نبایدفراموش کنی که اینجا نمایشگاه عکس نیست .گلزار شهداست.وهرچه می بینی گل است گل.با دیدن امدن کاروانی از الست وقیافه های معصوم برای چندمین بار زمزمه می کنی .به هرکس قسمتی دادی خدایا شهادت میشد ای کاش قسمت ما.ارام ارام از کنار مزارشان می گذری ودلت به حال گذشته ات میسوزد.وحسرت جا ماندن می خوری.....
+ باسلام با موضوع محمد ص خورشید عالم تاب به روزام تشریف بیارید .با تشکر ./ان سالهای دوست داشتنی
+ بعد از کلی التماس کردن بلاخر پدرومادرم راضی کردم برای رفتن به جبهه.حالا مانده بود سن کم ان روزها سال 60 متولدین سال 45 بزور میبردن ما 47 بودیم .خلاقیت کردیم عدد پنج نوشتم روکاغذ با قیچی دورش بریدم تا کوچک شد گذاشتم رو عدد 7 شناسنامه شدم متولد 1345 رفتم سپاه .مسول اعزام شهید چیذری بود تا کپی گرفت خندید گفت این مسول ثبت عددی نوشته 1345 ولی حروفی یادش رفته بنویس 135 که تاز فهمیدم چیکار کردم.../