شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ به شدت اتش مي ريخت دشمن زمين و زمان با هم دوخت بود دستور عقب نشيني دادن همينطور كه داشتم مي امدم عقب رسيدم ديدم داريوش نوازاني ارام خوابيده يك پتو هم تا زير گلو يش كشيده بالا تا منو ديد خنده اي كرد منم گفتم پاشو ببينم اخم كرد كه پتو زدم كنار هنوز شرمندگي ان روز از من دور نشده تركش شكمش را شكافت بود و دل و رودش بيرون بود /علي اژير
ان سالهاي دوست داشتن
رتبه 93
2 برگزیده
315 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله خرداد ماه
vertical_align_top