پيام
+
به شدت اتش مي ريخت دشمن زمين و زمان با هم دوخت بود دستور عقب نشيني دادن همينطور كه داشتم مي امدم عقب رسيدم ديدم داريوش نوازاني ارام خوابيده يك پتو هم تا زير گلو يش كشيده بالا تا منو ديد خنده اي كرد منم گفتم پاشو ببينم اخم كرد كه پتو زدم كنار هنوز شرمندگي ان روز از من دور نشده تركش شكمش را شكافت بود و دل و رودش بيرون بود /علي اژير
*فانوس
90/9/22
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله خرداد ماه
فهرست برترین کاربران از نظر بیشترین پیام های منتخب شده از سوی دبیران مجله پارسی نامه.
30 رتبه برگزیده
بیشتر
برچسب های پرکاربرد