سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تندخویى گونه‏اى دیوانگى است ، چرا که تندخو پشیمان شود و اگر پشیمان نشد دیوانگى او استوار بود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

صفحات اختصاصی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :21
بازدید دیروز :29
کل بازدید :172763
تعداد کل یاداشته ها : 144
103/2/15
9:2 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
علی اژیر[315]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) upturn یعنی تغییر مطلوب عاشق آسمونی مهربانترین پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار شین مثل شعور کانون توحید زازران لحظه های آبی دلنوشته های قاصدک گل رازقی سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani دختر بهار اظهر من الشمس ♫♪زیبـــاے مُرداب،دختر ِ اِحْساسـ ♪ ♫ علی اصغربامری (✿◠‿◠) کــــــــلبه ← اف1 .•°* نظرمن افســـــــــــونگــــر جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام عصر پادشاهان سایه لنگه کفش مهندس محی الدین اله دادی .عاشق خدا . هم نفس ««««« شب های تهران »»»»» اشک شور پیام حشمتی نشریه حضور نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی رقصی میان میدان مین سیب سبز شوروشعور عشق کانون فرهنگی شهدا ****شهرستان بجنورد**** مشاور به خوبی فکر کن ... نبـ ـ ـ ـض ِ قلـــ م ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر ثریای کویر ایران سارا احمدی رضویّون - دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد .: شهر عشق :. پیامنمای جامع رویاهای خیس اردبیل بهشتی پنهان بوی سیب بود نبود طریق یار ریحانه وبلاگ گروهیِ تَیسیر گیسو کمند حق وباطل تیغی دولبه شهادت به روز مهاجر مطالب جالب ابـــــــــــرار محمدمبین احسانی نیا علمدارمظلوم ستاره سهیل اندیشه های من عاشقتم فلانی یاد نیما * لـحـظــــه هــای بــارانی * خون شهدا دلداده شبستان سربازی در مسیر یکی هست تو قلبم.... برادران شهید هاشمی شهیدشاعری یاور مهدی * پا توی کفش شهدا عشق ترانه ی زندگیم (Loyal) Manna امام زمان ♥Deltangi سیاه مشق های میم.صاد علمدار بصیر بهشت بهشتیان اواز قطره یه دختره تنها پسران علوی دختران فاطمی رونوشت /سرنوشت.زارچ/سرچشمه فضیلت ها/یادداشت های احمد ترابی زارچی خنده بازار جیغ بنفش در ساعت 25 عاشقانه ... و همچنین گزیده ای از اشعار پسانیمایی ستاره طلایی همه هستیم جوان امروزی عمار گروه اینترنتی جرقه داتکو دل خوش ایران مارکت قرار عاشقی نهِ/ دی/ هشتاد و هشت من،منم.من مثل هیچکس نیستم شاخآبه عشق .:شاه تورنیوز-shahtor.ir-شاه تور:.جدید93|عکس جدید93 غزلیات محسن نصیری(هامون) ... یاس ... #LOVE ME# این گونه باشیم... دل نواز *(: دنـیــــای مـــــــن :) * جنبش وبلاگی حمایت از شیعیان مظلوم شهرهاى نُبّل و الزّهراء سوریه ...این نیز بگذرد ... راه کمال تنهایی....... شادِ شاد راهی برای رسیدن لطف رحمان اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما... کنیز مادر طوبای محبت نوری چایی_بیجار xXx عکسدونی xXx نمی دونم بخدا موندم هیئت واژه های باران تینا!!!! مهربانی احساس رویایی سوادکوهی ریکا بچه هیات یا زهرا (س) عرفان وادب خیارج سرای من است منتظران مهدی(عج) مروارید ولایت عمو همه چی دان فرهنگی خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا مهدی یاران حجاب گوهر ناب اجتماعی بهار عشق http://saman1348.blogfa.com/ أنامدیون الحسین ع کیمیای ناب حرفهای یک مسلمان ای دریغااااااااا خاکریز ولایت خودم وخودش ادبیات عدالت جویان نسل بیدار جنبش اینترنتی حمایت از تولید ایران وبلاگ شخصی مرتضی صادقی مرامنامه عشاق ghamzade از جانبازی تا شهادت Ahorayearyaii دیار برف چه زیباست با او بودن مذهبی-سیاسی-فرهنگی عشق پنهان وکیل دادگستری و مشاور حقوقی کوثر ولایت اهنگ جدید زازران سرگرمی برای شما vagte raftan شایگان♥®♥ ایران قدیم مناجات با عشق فهادانــ *کوچه پس کوچه های رفاقت* بیاببین چیه؟ از یک انسان صداقت دیدبان اینترنتی معرکه همون قلقلک فقط من برای تو کسب در آمد آسان از اینترنت هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه ME&YOU کهکشان به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید آنتی شیطان راه آسمان Crazy Scientist سه ثانیه سکوت شهدا شرمنده ایم جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده آبی دلان عشق4 حلما قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی وب رسمی روستای تبادکان fazestan راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد عکس متحرک و انیمیشن حیوانات، گیاهان، کودکان، بالن، گوشی، پرندگان نماسازان سحر تبادل لینگ تفریح و سرگرمی ولایت خاطرات دانشجویی وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان سرو roya مجله شبانه باشگاه خبرنگاران جوان درباره ی رپ و دوست شدن با شما تینا عاشقانه/ترفندسیمکارت/طنز نرگس موسوی به رنگ نیلی سکوت باران دوست خوب قرارمون تو آسمون /*بلند صلوات*\ ورود ممنوع سنگر بندگی دهکده کوچک ما جزتو

تخریب اولین اشتباه اخرین اشتباه رسیدیم سر سه راه ابو غریب از دور معلوم بود بچه های لشگر ایستادن یک ماشین پاترول هم بود از انتم های بیسیم زده بیرون از شیشه هایش داد میزد ماشین حاج محمد کوثری فرمانده دلاور ل 27 بود سریع پیاده شدیم بچه ها را بردم زیر یک پل کوچک زیر جاده اسفالت نشاندیم از ترس بمب باران هواپیماها چون دنبال هدف بودن انها هم میدانستن منطقه خالی شده انقدر پائین پرواز میکردن بچه ها را نشاندیم با احمد رفتیم پیش حاجی احمد گفت که بچه های تخریب هستیم کاری هست حاجی که چهره اش روحیه بود گفت باشید تا خبرتان کنم کنار حاجی طیق سنوات عملیات ها ماندیم بقول معروف جلو چشم بودیم که کار پیش امد معطل نشن بچه های گردان عمار رفته بودن جلو منتظر دستور حرکت بودیم به سمت جلو هر کس تو فکر بود ولی همه به این فکر میکردن اخه چی شده یکدفع عراق انقدر قوی شده کستاخ خبرای ناگوار هم میرسید از جلو ماشین های ارتشی هم که داشتن میرفتن عقب از سمت دهلران هر کدام چیزی میگفتن بعصی ماشین ها را نگه میداشتیم پیاده میشدن با ماشین بعدی یا جلوی میشدن ماشین میذاشتن که کمبود نباشه تو همین گیرو دار بود که یک جیپ ارتش ایستاد از وضع جیپ معلوم بود که باید فرمانده باشد که همان هم شد فرمانده لشگر 21 حمزه بود پیاده شد بچه ها دورش جمع شده بودن که حاجی امد با هم چند قدمی دورتر از بچه ها شدن شروع کردن به صحبت کردن که حاجی احمد صدا زد گفت یک تانک برادران ارتشی کمی جلوتر خراب شده مانده بچه ها بفرسدید که از کار بیندازنش که خدای نکرده دست دشمن نیافتد دوتا از بچه ها کمی مواد منفجره برداشتن رفتن جلو تا از کار بیندازنش بعد از نیم ساعتی شد که فرمانده لشگر 21 حمزه سیدالشهدا سوار شدن رفتن هواپیما ها که دست بردار نبودن ماشینهایی که پشت سر هم بودن اگر تا قبل از ما سالم بودن میگفتیم که با فاصله از هم بروند که دچار حمله هواپیما نشن چون دیدیم که چطور ستون ماشینها را بمب باران میکردن هدف خوبی بودن ولی تک تک که میشدن شانس بیشتر برای سالم رسیدن به عقب داشتن در یک ان همه همه ای شد تعدای از بچه های گردان عمار که مانده بودن نشستن پشته تویوتاها ما هم نشستیم حاجی گفت سریع برید جلو پیک گردان امده بود عقب که ما را ببره جلو خود حاجی و بقیه هم جمع کردن تا بیاند جلو تر که حاجی هم نزدیک درگیری باشه هم قرارگاه تاکتیکی مشخصی باشه برای هدایت کار همه حرکت کردیم امدیم نزدیک تنگه که ایران یک چاه نفت از قدیم انجا داشت من برای عملیات والفجر1 انجا را یادم بود رسیدیم به انجا یادم رفت سال 61 عملیات والفجر 1 حاجی با بقیه سمت چپ وسط یک شیار مستقر شدن که مسلط باشه برای هدایت کار ما هم احمد پیاده شد خوب درست که سال های سال بود که باتهم بودیم انقدر هم عملیات رفته بودیم از این لحظات خداحافظی داشتیم ولی این بار سخت بود با حجب و حیا خاص خودش احمد زیر گوشم گفت علی جدا مواظب خودت باش رفتی سلام مارا به سید برسان دیگه نذاشتم احساسات غلبه کنه پریدم پشت تویو تا با بچه های گردان حرکت کردیم به سمت منطقه ای درگیری سنگین ترین سلاح ما کلاش بود چند قبصه ارپی جی 7 چون یکدفع تک عراق اغاز شده بود و هنوز لشگر به طور کامل از غرب نرسیده بود برای همین نه اتش توبخانه نه ارپی جی فقط کلاش نارنجک نزدیک پل ابوغریب که شدیم شدت اتش دشمن هم سنگین تر هم منطقه را دود گرفته بود بچه های توی خط که مردانه میجنگیدن مثل گل پرپر میشدن با شنیدن صدای خشک موتور تویوتا ما را دیدن خوشحال شدن یک مسله که خیلی اذیت می کرد تشنگی نبود اب و یخ توی گرمای برج 5 جنوب ولی برعکس عراقی ها از تانک پیاده میشدن به هم فلاکس اب میدادن میدانستن که اتش نوپخانه که نداشتیم کلاشم که مهمات کافی نبود زیر اتش سنگین دشمن پیاده شدیم مین ها را برداشتیم سریع بردیم زیر پل گفتم ....شادی ارواح طیبه ای شهدا امام شهدا صلوات /.ادامه دارد علی اژیر


90/10/5::: 4:14 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ با مابجز اسراربیداری نگفتن بیدارمان کردنندو خود در خاک خفتند
+ بامابجز اسرار بیداری نگفتن بیدارمان کردن وخود در خاک خفتند
+ عاقبت یک کاروان مارانبرد ماندیم وقسمت بدیدارش نشد
+ مسولیت مامسولیت تاریخ است.بگذارید بگویند حکومتی بعاز حکومت حضرت علی ع بود به اسم حکومت خمینی که با هیج نا حقی نساخت تا سرنگون شد ما از سرنگون شدن نمی ترسیم از انحراف می ترسیم . (سردار شهید غلامعلی پیجک)
+ گاهی با یک قطره لیوانی لبریز میشود..گاهی با یک کلام قلبی اسوده وارام میشود..گاهی با یک کلمه یک انسان نابود میشود..گاهی با یک بی مهری دلی میشکند...مراقب بعضی یک ها باشیم هر چند ناچیزند..
+ یادپاییز یعنی بوی مهرومدادشکسته وزنگ تفریح..یعنی لی لی راه مدرسه با مغنه صورتی..یاد پاییز یعنی تو نیستی یعنی دلم تنگ است یعنی من اینجا و تو انجانیمکت های دنیا را چقدر دور از هم چیده اند....
+ یادم باشد زیبایی های کوچک را ببینم حتی اگر میان زشتی های بزرگ باشد..یادم باشد دیگران دوست بدارم انگونه که هستند نه انگونه که من می خواهم ....
+ واردمحوط میشوی ومینگری به عکسها.همه لبخدبرلب دارند.دردل می خوانی.(مست ازخانه برون تاخته ای یعنی چی؟نبایدفراموش کنی که اینجا نمایشگاه عکس نیست .گلزار شهداست.وهرچه می بینی گل است گل.با دیدن امدن کاروانی از الست وقیافه های معصوم برای چندمین بار زمزمه می کنی .به هرکس قسمتی دادی خدایا شهادت میشد ای کاش قسمت ما.ارام ارام از کنار مزارشان می گذری ودلت به حال گذشته ات میسوزد.وحسرت جا ماندن می خوری.....
+ باسلام با موضوع محمد ص خورشید عالم تاب به روزام تشریف بیارید .با تشکر ./ان سالهای دوست داشتنی
+ بعد از کلی التماس کردن بلاخر پدرومادرم راضی کردم برای رفتن به جبهه.حالا مانده بود سن کم ان روزها سال 60 متولدین سال 45 بزور میبردن ما 47 بودیم .خلاقیت کردیم عدد پنج نوشتم روکاغذ با قیچی دورش بریدم تا کوچک شد گذاشتم رو عدد 7 شناسنامه شدم متولد 1345 رفتم سپاه .مسول اعزام شهید چیذری بود تا کپی گرفت خندید گفت این مسول ثبت عددی نوشته 1345 ولی حروفی یادش رفته بنویس 135 که تاز فهمیدم چیکار کردم.../