درجاده ای اهواز خرمشهر در اردوگاه کارون البته روبری اردوگاه کارون مستقر شدیم کل منطقه دست عراق بود خرمشهر بار دیگر مقاومت میکرد نزدیکهای شب بود که خود را اماده زدن به خط کردیم کار شناسایی ها انجام شده بود البته شناسایی که به ان شکل نبود چون منطقه اشنا بود برای همه ولی باورش سخت بود که بار دیگر عراق بتواند تا اینجا پیش بیاید بدنبال اطلاعیه ای مهم ریاست جمهوری حصرت ایت الله خامنه ای مبنی بر رفتن خود به جبهه و دعوت از مردم و جوانان برای رفتن به جبهه سیل عظیمی از نیرهای مردمی در جنوب موج میزد بار دیگر اسلام بر خود بالید که چنین پیروانی دارد از هر سن و سالی از هر قشری برای دفاع از کیان و انقلاب و اسلام امده بودن براستی که ملت ما ملت وفادار به عهد خود بودن خواهند ماند از سال 67 تا 9دی ماه سال 88 همان حرکت شد ملت یک ان دیدن که کل نظام در خطر هجوم اوردن به جبهه و چنان تو دهنی به صدام زدن که پشیمان شد از حرکت خود با گردان حبیب بر روی جاده ای شهید صفوی عمل کردیم با اینکه دشمن مقاومت میکرد ولی شب اول خوب بود و دشمن را تا پشت جاده شهید صفوی عقب راندیم تا به شب برسد دشمن طبق روال همیشگیش صبح دست به پاتک کرد که با جا گذاشتن حدودا 4000 هزار کشته و زخمی و اسیر و کلی ادوات مجبور شد عقب نشینی کند با تاریک شدن هوا مرحله ای دوم عقب راندن دشمن در تاریخ 2/5/67 دشمن که از جاده شهید صفوی عقب کشیده بود و نیرهای خودی روی جاده مستقر بودن شب از جاده ل 27 و ل 10 سیدالشهدا برای عقب راندن کامل دشمن تا پشت مرز اماده میشدن بار دیگر فرزندان خمینی رزمندگان اسلام در غروبی گرم و طاقت فرسا اماده میشدن تا به دشمن تا دندان مسلح یورش برند دست های نیاز بسوی اسمان بلند شد دیگه انهایی که از غافله شهادت جا مانده بودن اخرین فرصت ها بود چون همه میدانسن تمام شد شاید که مه حتما این اخرین سفره ای باز شهادت بود با تاریک شدن هوا سپاه اسلام با تمام قوا با یاد خدا و یاد دوستان سفر کرده بر قلب دشمن بعثی یورش بردیم نبرد سختی اغاز شد دشمن به خیال خام خودش اگر در خاک ما می ماند زمانی که اتش بس اعلام کنند می خواست امتیاز بگیرد تا برود پشت مرز اما مگر فرزندان این ملت نباشن سنگر به سنگر پاکسازی رو به جلو حرکت از سه طرف بر دشمن یورش بردن رزمندگان اسلام و کاملا تا روشنی هوا ان را به پشت مرزهای بین المللی بردن عراق تلافات زیادی داد به صورتی که یکی از کارشناسان بزرگ نظامی امریکا که ان موقع در خلیج فارس بود گفت بزرگ ترین اشتباه صدام این بود که بار دیگر جهت تصرف خرمشهر و شهرهای ایران حمله کرد چون خون ایرانی ها را به جوش اورد و باعث شد که نتنها امتیاز نتواند بگیرد بلکه اخر جنگ کلی کشته بدهد صدام چگونه این ملت را نشناخت در این 8 سال جنگ البته جوابش هم اینه که نه تنها صدام ملت ما را نشناخت شماها هم نشناختید ملت غیور و دلاور ایران اسلامی را چند روز جنگ و درگیری شدیدی بین ما و دشمن بود چند بار منطقه بین نیرهای ما ودشمن بار دیگر دست به دست شد و بلاخر دشمن که توان مقابله با نیرهای خودی را نداشت دست به زدن شمیایی کرد توی ان گرمای طاقت فرسای جنوب که اصلا نمی شد ماسک بزنی بچه ها همه با یک پیراهن نازک بودیم چون گرمای برج 4و 5 جنوب دیگه احتیاج به تعریف ندارد زدن شمیایی که از سر شب اغاز کرد توان ار نیرهای خودی گرفت هر کس در منطقه بود شمیایی شد بچه های بهبهان که نیرهای مردمی امده بودن کلی شهید دادن اگر در کاروان راهیان نور بروید نزدیک شلمچه اول جاده ای شهید صفوی یک یادمان درست کردن که شهدای شمیایی بهبهان چون تعدا ی از بچه ها هوا گرم بود و حمل ماسک هم سخت بود توی ان گرما برای همین همراه نداشتن که دشمن با زدن گاز شمیایی بار دیگر بر زبونی خود مهر تائید زد روزهای اخر مرداد ماه نزدیک میشد ما هم چنان مشغول عقب راندن دشمن بودیم نیرهای مردمی هم حضور گسترده ای پیدا کرده بودن ولی دشمن دست بردار نبود تا اینکه .....ادامه دارد /شادی ارواح طیب شهدا امام شهدا صلوات /علی اژیر