روزهای سخت چه دیر میگذرد و چه ازورده خاطر میسازد و ناگهان روزهای شیرین از راه میرسند و روزهای تار و تلخ خیلی زود فراموش میشود و این چرخه همچنان ادامه دارد و چه اسان زندگی به بازی میگیرد ما را بدون انکه به ان فکر کنیم بدون انکه فرصت لبخند زدن په خودمان را به ما بدهد در گیرمان می کند و ما هم از پس ان می خندیم و گریه میکنیم گاهی اوقات مسخره به نظر میرسد بازی های زندگی که اگر غافل شویم فی اواقع ما را به مسخره گرفته است و در خود فرو میبرد خیلی بزرگی می خواد ارزش زندگی خود را دانستن نمی خواهم در بند اینو ان باشم بس است می خواهم در بند خودم باشم نمی خواهم فکری از ان دیگرانی باشد که دره ای به من فکر نمی کنند فکرم را ذهنم را روحم را برای خودم می خواهم تا زندگیم را از نو بنا کنم برای خودم و انهایی که دوستشان دارم و بازم خیلی بهتر و سبک تر و راحت تر و خیلی رها تر از افکار بیهوده این ها را هم با کمی کینه و غرض نوشتم هنوز نتوانستم ....اما سعی میکنم که بتوانم خودم باشم عیبی ندارد شکستی که ادم می خورد از چند جهت قابل بررسی است اولا در چه کاری شکست خوردی که نو ان فرق دارد اما اکثرا در زندگی عشقی خود که شکست می خورند به یکباره ان عشق عمیق و دوست داشتنی تبدیل به یک نفرت میشود که انگار تمام دنیا به اخر رسیده است اول باید گفت اکثرا این شکست های عشقی و عاطفی که یا در مرحله ای شروع زندگی اتفاق می افتد یا بعد از چند سال از ازدواج یا در دوران نامزدی و دوستی که این اصلا صحیح نیست از اولش ولی چرا این اتفاق می افتد و در ازدواج مجدد هم گاهی با اینکه زوجین تجربه ای یک زندگی دارند ولی گاهی اتفاقاتی می افتد که اصلا قابل پیش بینی نیست اینکه انسان به گذشته ای طرف مقابل کار نداشته باشد یا داشته باشد در دین مبین اسلام امده است که ملاک حال افراد است البته توضیح هم دارد ولی برای همگان قابل درک است یعنی چه ولی اینکه از گذشته ای کسی خبر داشته باشی و گذشته ای فرد دچار یک سری اشتباهات باشد که خارج از عرف معمول جامعه باشد این دیگه کمی قابل تامل است که ایا می توانی با گذشته ای وی کنار بیایی یا نه در زندگی هم نمی توانی کنار بیایی این جاست که در هر کاری که انسان می خواهد انجام بدهد باید ان را با امیزهای دینی خود چک کند یا قیاس کند اگر حتی نزدیک به دستورات دینی ما در قبال ان عمل یا رفتار بود این جا دیگه تصمیم گیری می ماند که شخص باید انجام بدهد ولی اگر بر پایه ای احساس و باشد خیلی زود گذر است و اسیب پذیر است که در بعضی مواقع شاید اثرش از شکست اولی هم بدتر باشد چون دیگه چنان روحیه ای پیدا میکنی که نسبت به هر چه دوست داشتن وو نفرت در درون انسان بوجود می اید که این خیلی ضرر دارد زیرا ما حق نداریم دوست داشتن عشق این موهبت های الهی را چون اشتباه قدم بر داشتیم و حالا مثلا ضربه خوردیم دیگه هر جا سخن از دوست داشتن میاد بگیم ای بابا چه عشقی چه دوست داشتنی این ها همش حرف و سخن در عمل هیچ است اینگونه طرز فکر اشتباه است که به خاطر اشتباه خودمان بخواهیم کل دوست داشتن عشق وو را زیر سوال ببریم جدای از اینکه در روحیه ای خودمان اثر سو دارد باعث بوجود امدن ذهنیتی میشود که شاید در شخصی یا افرادی که شنودنده ای داستان شما هستن که در زندگی که اولش با چه عشقی شروع شد اما حالا به چه انجامیده واقعا اثر گذار باشد شاید خود خوانندگان محترم هم به این مورد بر خوردن که تا مثلا در خانواده یا جمع اشنیان و دوستان صحبت از ازدواج میشود و دوست داشتن اولین موضعی که افراد میگیرند اینه که ای بابا کدام عشق فردا که مثل فلانی فشار زندگی عاشقی یادش برد می فهمد این بوجود امدن ذهنیت بد که از همان اول با این نگاه به ان معلوم وقتی هم در زندگی که همش نمیشود با عقل جلو رفت می طلبد در بعضی مواقع با عقل دل جلو رفت در زندگی نمیشود همش با ان عقل حساب گر پیش رفت چون کار عقل عقلانی کردن زندگی یعنی نظم مرتب و قانون مند ان هم با حساب و کتاب که خوبه ولی دیگه ان عاطفه و حس لذت بردن که انسان در زندگی مشترک از خود در پاره ای از مواقع که شریک زندگی توقع مثلا برخورد تندی دارد یک دفع با یک گذشت روبرو میشود و این گذشت حتما کار دلی هست چون عقل که عقلانی بودن را راهکار میداند یعنی برخورد ی که باعث نشود دیگر بار اتفاق بیافتد ان رفتار ولی کار دل است که با گفتن عیبی ندارد درست مثلا برای خریدن این وسیله ای برقی پس انداز کرده کمی سختی کشیدیم حال با یک اشتباه سوخته با یک گذشت انهم از نوع کامل اثرش از ان تذکر جدی که باید و نباید را بوجود می اورد بیشتر است البته به جنبه ای شریک زندگی هم بستگی دارد که در این بحث نمی گنجد این مطلب از این جهت نوشتم البته خالی از اشگال هم نیست ایا منظور خود را رساندم یا نه که باید در هر کاری که مجدد می خواهیم شروع کنیم نباید بدون در نظر گرفتن امیزهای دینی باشد حال زندگی مشترک که پایه و اساس ان باید امیزهای دینی اسلامی باشد کسی که خدا ترس است فرق دارد با کسی که خدای نکرده قبول ندارد خیلی چیزها و عیب ها شاید در کوتاه مدت نشان ندهد خودش را ولی اگر کسی بهمان تذکر داد که این عیب فردا باعث بروز فلان مشگل میشود زود نگیم نه برای شما شاید ولی برای من طور دیگریست یکسری مساعل هست در جامعه برای همه مشترک منتها شاید رنگ و شکلش فرق کند در کل با مطالعه در سیره زندگی اهل بیت بزرگان و شخصیت های تاثیر گذار در جامعه می توان با چگونگی بر خورد با پاره ای از مشگلات پی برد و طرز بر خورد با مشگل بوجود امده در زندگی را برایمان شاید اسان تر کند /شادی ارواح طیبه ای شهدا امام شهدا صلوات /علی اژیر