شکرت که این دل سیه چرده مرا در این شلوغی رنگ ها رنگ محبت پاچیدی و در کشمکش احزاب ما را به نام ولایت خریدی .....عزیز هستی بخش سروره سایه ات عشقت ما رو تو دست پا نینداز اول و اخرشم مال بد بیخ ریش صاحبش به خودت قسم ته دنیا هم که بشه ها بازم داد میزنم کار دست خودت کرم بنما ای کریم بنده نواز چگونه باور کنم جمع شدن سفره رمضانت را کجا میروی من هنوز ادم نشدم میدانم از سرمن هم زیاده این فیضه کثیر تو این رحمت بی انتهای تو لطف بی کران تو کجا بی معرفتیهای من وامونده کجا ازت خجالت میکشم رب من توی این رنگین کمان دنبا گیر کرده ام اخه چکنم دل هفت رنگ به هیچ دردی نمی خوردها فقط تو خریداری ای کریم بنده نواز عشق هر عشقی بود به جان ما انداختی سفره ات باز بود و بفرما میزدی ما ناز کردیم الهی تو خود میدانی ضعیفم ولی با تمام وجودم تو دوست دارم تمام هستیم زندگیم در اختیار بگیر همچنان که در حضور تو سر به سجده میگذارم و چه مشتاقانه راه تو را نقش بصر میدارم ...الهی دست گرفته مرا رها نکن زندگی بهانه ایست برای عشق ورزیدن به خدا برای گذشت از بدیها و دیدن خوبیها گذشت چراغ راه اینده و خوشا انان که در این راه رضای حضرتش سوختن همچو سبکبالان در حریم امن الهی در جوار رحمت بی کرانش جای گرفتند و چقدر حقیر و کوچک دیدن شیطان را و چه عاشقانه به معبود خویش رسیدن خداوندا در این غروب ماه خودت در سخت ترین شرایط خودت دست گیرو راهنما باش برای همه بساز دست گرفنه بند هایت رها نکن دلی صاف قلبی مملو از عشق خودت عطا بفرما خداحافظ ای شب های قدر خدا حافظ ای گریه های علی .خدا حافظ از تو دل منجلی خدا حافظ .............شادی ارواح طیبه شهدا امام شهدا صلوات ///علی اژیر